پایان هیجده ماهگی
جمعه 25 اسفند بیشترین چیزی که تو زندگی حالم رو خوب می کنه، یکی نشستن تو سایه خنک یه طبیعت بکره، آهنگ "پنجره ها رو وا کن" شهر و شهرام صولتی، و یکی هم بوی بهاره که این روزها تو هوا پیچیده. انگار آخرین روزهای این سال چپ اندر قیچی قراره برام یه جور دیگه رقم بخوره و این روزها با اینکه اکثرا مریضم، اما یه سبکی خاصی رو در وجودم حس می کنم. آدمهای دور و برم همون آدمهای همیشگی اند با همون ویژگی ها. اما من انگاری عوض شدم، دارم یه آدم دیگه می شم. برای اولین بار تو زندگیم، هوس خونه تکونی زده به سرم و دارم خرت و پرت هایی رو که همین جوری از خونه مامانم بردم خونه جنت آباد و از اونجا آوردم اینجا رو سر حوصله مرتب می کنم و به غیر از اون، ن...